این روزها...
این شد که تصمیم گرفتم با وجود تنفری که از سیرابی دارم سیرابی بخورم که خدا رو شکر بی تاثیر هم نبود. حتی یک روز هم با دوستم به سینما رفتیم و سیانور رو دیدم. هیییی فیلمش بدک نبود! در کل داستان هایی که در متن تاریخ اتفاق می افتند رو دوست دارم اما این فیلم هم صحنه های شکنجه زیاد داشت هم کم و بیش سوتی ها و باگ هاش به نسبت زیاد بود و هم این که گریمشون رو هم زیاد نپسندیدم. بعد فیلم با خودم گفتم کاش یتیم خانه ی ایران رو دیده بودم!
کتاب خوندن رو هم دوباره شروع کردم و حتی تصمیم گرفتم دوباره برم سراغ عروسک ها. حتی چند تایی هم سفارش کار گرفتم.
خلاصه این که تصمیم گرفتم روال عادی زندگی رو از سر بگیرم :)
+ از دوستان عزیزی که توی پست قبل چه خصوصی و چه عمومی پیام دادند واقعا ممنونم. حرف هاتون تسکین خوبی بود برای اون روزهای سخت. ممنون که هستید